نگران قضاوت اطرافیانم هستم،روحیه مو باختم.چطور باید روحیه ى ازدست رفته رو بدست بیاورم؟
ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 32 ساله )
باسلام واحترام خدمت سروران گرامی.امیدوارم سالی پر از خیر وبرکت پیش رو داشته باشید.من قبلا" هم مساله ای خدمتتون مطرح کردم وپاسخ دریافتی باعث حل خیلی از مسائل شد.ازاین بابت هم ممنون ومتشکرم.اما مساله ی جدیدی که میخواستم مطرح کنم این بودکه....دوساله ازدواج کردم من وهمسرم زندگی موفقی داریم طوری که من بعداز هرنماز، یه سجده ى شکر بجا می آورم ومعتقدم خداوند ، بهترین ها رو درهر مورد، برای من مقدر کرد.ولی... 8-9 ماه قبل، خدا یه بچه به ما عنایت کرد ومن که کارمند دولت هستم، مشمول مرخصی 9 ماهه شدم.ولی، بنا به دلایلی ودرقبال دریافت سمت بالاتر واینکه واقعا" در یک قسمت ازکار، جایگزینی برام نبود، ومن هم درقبال انجام اون قسمت ازکار، اضافه کار هم دریافت میکردم ، وانصافا" خودم هم رضایت کامل داشتم، هفته ای دو یا سه روز وروزی 3-4 ساعت درمحل کار حاضر شدم وکارها رو انجام دادم.وبخاطر اینکه محل کارم نیم ساعت تامحل زندگی فاصله داشت, همسرم با من میآمدند و در منزل پدرم پیش بچه مون میموند وظهر باهم برمیگشتیم منزل.همسرم مهندس پایه یک راه وساختمان هستن وفقط برای سرکشی به پروژه هایی,که مجری اجرای اونها هستن، سر ساختمان میروند وبهرحال با تحمل سختی ما باهم رفتیم وبرگشتیم.اما... من متوجه شدم که فامیلهای من شایعه کردن که همسر من فاقد شغل هستن که هفته ای سه بار میتونه بامن بیاد وبرگرده.من ازاین بابت رنجیده خاطر وواقعا" روحیه ى خودم رو ازدست دادم.باخودم همش فکر میکنم که من باعث سرافکندگی شوهری شدم که تو خیلی از مسایل عملی ساختمان سازی، نخبه است و کمتر کسی به پای ایشون میرسه.اصلا" حال خوبی ندارم.ولی پسردایی من کارمند اداره ارزش افزوده هستش واونها اگر هدفشان، قضاوت بی قصد وغرض میبود, ازاون طریق میتوانستند مطلع بشوند که امسال که سررسید,مالیات 93-94 بوده, این بنده ى خدا21 م فقط مالیات داده.همسرم علاوه بر کار مهندسی،مترجم کار فیلمسازی رو انجام میدن وفیلمنامه نویسی وانیمیشن سازی هم انجام میدن.من ازاینکه نزدیکان نمازخوان ومذهبی من اینطور ناجوانمردانه جای راست ودروغ رو عوض کردن ومسبب این دیدگاه من بودم، معذبم.همه ش دراین فکر هستم که آیا ازابتدای برج 2 که من با بچه م قراره برم شهرستان وشروع به کار کنم ذهنیت اطرافیانم عوض خواهد شد؟واونجا با پرستاری صحبت کردم که مواظب بچه ى ما باشه.خواهش میکنم راهنمایی بفرمایید الان وظیفه ى من چیه؟ وچطور باید روحیه ى ازدست رفته رو بدست بیاورم؟
مشاور (احسان فدایی)
در راستای پاسخ به سوال شما نا گزیر از طرح بحثی به عنوان منابع شناخت خود می باشم، در روانشناسی بحثی به نام «منابع شناختخود» وجود دارد. منابع شناخت خود، هسته اصلی شخصیت هر فرد را تشکیل میدهد که شخص با توجه به این سه منبع شخصیت خود را در طول زمان شکل میدهد ویکی از راهکارهایی که در«آموزشروان» مطرح میشود، آموزش تنظیم «منابع شناخت خود» به افراد، خانوادهها و زوجها است. توضیح اینکه: فرد و یا خانواده برای شناخت خود از سه منبع استفاده میکند 1- یکی از آنها اظهار نظرهای دیگران در مورد ما است که به آن پسخوراند و یا باز خورد اجتماعی نیز گفته میشود و به این معنی است که فرد و یا خانواده به خاطر تشویقهای دیگران و روبرو شدن با باز خورد مثبت از سوی جامعه (جوّ گیری اجتماعی) در تکرارعمل خویش اصرار میورزد و یا به خاطر نظر نا مساعد دیگران و دریافت باز خورد منفی از سوی جامعه، اقدام به ترک عمل خود میکند،2- «خود مشاهدهگری» منبع دیگربرای شناخت خود است. 3- «مقایسه اجتماعی» نیز سوّمین منبع برای شناختِ خود محسوب میشود. برای داشتن یک شخصیت سالم و نرمال، باید سه منبع شناخت خود بطور مساوی تنظیم (بالآنس) شود. زیرا یکی از عوامل مهّمِ ایجاد مشکل های عاطفی و شناختی برای افراد وخانوادهها بهم خوردن تنظیم، توازن و تعادل این سه عامل است. که برای بازگشت سلامتی و بسامان شدن، تنظیم دوبارة آنها ضروری است. سهم نرمال و استانداردِ هر یک ازسه منبع، در شناخت خود حدود 33% میباشد، که اگر یکی از آنها کمتر و یا بیشتر شود آشفتگی و نابسامانی آغازمیشود، بعنوان مثال، آدم هایی که خود مشاهده گری در آنها غلبه دارد وسواسهای فکری وعملی بالایی دارند. پس برای اینکه شما طبق فرمودة آیة قرآن «وَ نَفسٍ وَ ما سَوّاها» بشوید و شخصیّت معتدل ومتعادلی داشته باشید، باید این سه منبع شناخت خود را باهم مساوی کنید.
در این رابطه باید عرض نمایم که منبع اول از منابع شناخت شما که دهن بینی اجتماعی است بطور ناهمگونی رشد کرده و از دو منبع دیگر پیش افتاده است و در مقابل خود مشاهده گری شما بشدت تضعیف شده و در سطح بسیار پایینی قرار گرفته است و یکی از مشکلات عدیده ای که این گونه افراد با ان دست به گریبان هستند خود بازداری از بروز احساسات نهفتة شان است. این افراد همیشه خود را با توجه به نگاه دیگران تنظیم می کنند و برای همین اگر احساسی داشته باشند که فکر می کنند دیگران آنرا نمی پسندند، آنرا فرو می خورند و به درون خود می ریزند.
خواهر گرامی! به نظر می رسد شما در این موضوع در زمینه ی دهن بینی دیگران دچار ضعف هستید. الان در جامعه ی ما خیلی از مردها وجود دارند که کارشان شبیه همسرتان است و دیگران قضاوت بیکار بودن یا تنبلی برایشان می کنند در حالی که کار این افراد اتفاق بسیار مهمتر از افراد و کارمندانی است که صبح تا ظهر سر کار هستند و ما بقی وقت را استراحت می کنند.
پس سعی کنید اصلا به نظرات دیگران توجه نکنید و فقط به زندگی تان نگاه کنید. دیگران اصلا شما را درک نمی کنند و نمی دانند که چکار مهمی انجام می دهید و همسرتان واقعا یک نخبه هستند. اگر هم حرفی می زنند از روی نادانی و کم سوادی است. اگر هم دیگران حرفی زدند با صراحت و بی پرده ولی با حفظ احترام آنها را قانع کنید ولی اگر می دانید افرادی کم سواد هستند و متوجه کلام شما نمی شوند نیاز به توضیح اضافه نیست و همین که از زندگی تان راضی هستید، کافی است.
پس با قدرت در زندگی پیش روید و تلاش خود را برای داشتن زندگی بهتر و موفقیت های بزرگتر بکار گیرید.
موفق باشید.
بیشتر بخوانید:
نگرش های اجتماعی ما چگونه شکل می گیرند؟
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}